ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

پسرکم

"به نام آفریننده مهر و ماه"   پسرک نازم:       زمین در انتظار فصل خزان برگها ،   من در حال شمارش معکوس ،   صفر همیشه پایان نیست گاهی آغاز پرواز است   60 روز دیگر را،تا زاد روز میلادت چشم براهم.. ..    که از لذت داشتنت به اوج بیکرانها پرواز کنم....   روز پنجشنبه 3 مهر 93 به همراه خواهر قشنگت، خاله پریسا و مامان جون رفتیم واسه گل پسرم سیسمونی بخریم. کلی برات خرید کردیم و از همه بیشتر کلی هم کیف کردم دوست داشتم تمام لباس ها و وسایل مغازه ها رو برات بخرم اما مامان جون گفت ...
6 مهر 1393

حکایت تولد چهار سالگی ستایش

تکرار «تو» در هر ثانیه ام،قشنگ ترین تکراریست که هیچ وقت تکراری نمی شود....   نازنین دخترم ، شیرین زبونم امسال اول تابستون به دلیل وضعیت پیش اومده برای مامان، با بابایی تصمیم گرفتیم برات یه تولد ساده بگیریم. بعد دلمون نیومد گفتیم نمیشه واسه دخملی تک دخملمون یه تولد ساده بگیریم. پس از موسسه سوال کردیم گفتن اونجا برات جشن می گیرین. خوشحال شدیم گفتیم خوب دیگه درست شد پس یه تولد اونجا می گیریم روز تولدت هم می بریمت دنیای بازی و بعد یه شام خوشمزه و با چند تا عکس، تا اینکه نزدیک تولدت شدیم یعنی 28 شهریور دایی میثم گ...
2 مهر 1393
1